- در بشو
زواید
معنی در بشو - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دَ رِ ؟)
لغت نامه دهخدا
یکی از دیرهای مصر است که تاریخ آن قبل از قرن نهم میلادی است. (از الموسوعه العربیه المیسره)
(دِ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت، واقعدر 59هزارگزی جنوب کهنوج به مارز. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
(کَ بَ)
لغت نامه دهخدا
مارپلاس. (صحاح الفرس). کرباسه است که چلپاسه و وزغه باشد. (برهان). چلپاسۀ بزرگ زهردار. (ناظم الاطباء). مارمولک. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کربسه، کربس، کرباسو، چلپاسه و اسامی دیگر این حیوان شود
(دَ رِ بَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک، واقع در 24هزارگزی شمال باختری طرخوران. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
(دَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان واقع در56 هزارگزی شمال باختر راور و 4 هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان، با 125 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
(دَ رِ بِ)
لغت نامه دهخدا
نزدیک حجیرا در غوطۀ دمشق است منسوب به بشر بن مروان بن حکم بن ابی العاص بن امیه میباشد. (از معجم البلدان ج 2)
فقط دو تن بدون شخص ثالث: (دو بدو نشستند و گفتگو کردند)، دو تا دو تا (دو بدو وارد شدند)
درباره به راستای اینک با عنان تونهادم این مکرمت را که به راستای من کردی درباره در موضوع راجع به توضیح لازم الاضافه است
کسی که از خاندان و خانه خود آواره شده. بی خانمان آواره سرگردان خانه بدوش
کوچه بن بستی که دارای در و دروازه باشد، معبر تنگ و باریک در کوه، دره، قلعه دژ، کوچه پهن و کوتاه، اسیر محبوس. یا در بند بودن در قید، در صدد بقصد. توضیح باین معنی لازم الاضافه است: ملک اقلیمی بگیرد شاه همچنان در بند اقلیمی دگر. (گلستان) یا در بند چیزی بودن بدان علاقه داشتن
مواظبت، مراقبت، زندانی
دم در، قسمت پایین در
برای امر خیری به جنب و جوش آمدن
مکانی در روستای مرزی دره ی سوادکوه
فرار کن
دربان
دیر شدن، از وقت گذشتن
به دروغ، دروغین
بیرون بریز
کسی که در بالا رفتن از درخت مهارت دارد، بالا رونده از درخت
بلبل، ورجه ورجه، به هم ریختن و زیر و رو کردن جایی
زواید، ضایعات، بگریز، فرار کن